فهرست مطالب

حیات - سال پانزدهم شماره 3 (پیاپی 42، پاییز1388)

فصلنامه حیات
سال پانزدهم شماره 3 (پیاپی 42، پاییز1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/10/10
  • تعداد عناوین: 8
|
  • پریسا رسولی، حمیدرضا خانکه، مسعود فلاحی خشکناب، مهدی رهگذر صفحات 5-11
    زمینه و هدف
    پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مدیریت زمان بر تعارض کار- زندگی پرستاران انجام گرفته است.
    روش بررسی
    در مطالعه نیمه تجربی حاضر 106 نفر از پرستاران بیمارستان های شهید بهشتی همدان و روان پزشکی رازی تهران در سال 1386 بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شده و به روش بلوک های تبدیل شده تصادفی به دو گروه آزمون (47 نفر، 6 نفر از مطالعه خارج شدند) و شاهد (53 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل: ویژگی های فردی و حرفه ای، تعارض کار- زندگی و مدیریت زمان بود. ابتدا دو گروه پرسشنامه ها را تکمیل کردند، سپس برای گروه آزمون کارگاه یک روزه آموزش مدیریت زمان اجرا شد. پرسشنامه ها یک ماه بعد از مداخله مجددا توسط هر دو گروه تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS v.11.5 و آزمون های آماری کای اسکوئر، کلمنوروف، تی مستقل و تی زوجی استفاده شد.
    یافته ها
    طبق آزمون های آماری همسانی بین دو گروه قبل از مداخله، از نظر متغیرهای ویژگی های فردی و حرفه ای اختلاف معناداری مشاهده نشد. یافته های حاصل از آزمون تی مستقل، نشان داد که دو گروه در میانگین کلی نمرات تعارض کار- زندگی قبل از مداخله تفاوت معناداری ندارند. ولی یک ماه بعد از مداخله در میانگین کلی تعارض کار- زندگی بین دو گروه اختلاف معناداری مشاهده گردید (001/0p<). یافته های حاصل از آزمون تی زوجی نیز در میانگین کلی تعارض کار- زندگی گروه آزمون قبل و یک ماه بعد از مداخله اختلاف معناداری نشان داد (001/0p<) لیکن در گروه شاهد تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت زمان بر کنترل تعارض کار- زندگی پرستاران مؤثر می باشد. لذا پیشنهاد می شود آموزش مدیریت زمان در برنامه های آموزش ضمن خدمت پرستاران قرار گیرد.
    کلیدواژگان: تعارض کار، زندگی، مدیریت زمان، پرستاران
  • نرگس محمدصالحی، سید حمیدرضا طباطبایی، مریم رئوفی، ابوالفضل محمدبیگی صفحات 12-19
    زمینه و هدف
    زایمان فرایند فیزیولوژیکی است که طی آن جنین از رحم به فضای بیرون رانده می شود. فریدمن (Friedman) نوعی الگوی سیگموئیدی را برای روند زایمان توصیف نمود. مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی پیشرفت زایمان در زنان اول زای شهر فسا و مقایسه آن با منحنی فریدمن انجام گرفته است.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر در مورد 619 زن دارای معیارهای ورود به مطالعه (شامل اول زا، با سن حاملگی 42-37 هفته و تک قل با زایمان واژینال در محدوده سنی 18 تا 35 سال و بدون بیماری های زمینه ای) در طی یک سال (1382) به صورت توصیفی تحلیلی انجام گرفت. در تحلیل آماری این مطالعه از آمار توصیفی و آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه جهت مقایسه میانگین ها و از مدل رگرسیونی چند سطحی جهت رسم نمودار استفاده شد.
    یافته ها
    در تمام زیر گروه های زنان اول زا با افزایش دیلاتاسیون سرویکس و جایگاه نزول، سرعت باز شدگی دهانه رحم و سرعت نزول نیز افزایش می یابد. میانگین سرعت دیلاتاسیون در بین زیر گروه القا شده به شکل معناداری بالاتر از سایر زیر گروه ها به دست آمد. میانگین مدت مرحله فعال زایمان نیز در زیر گروه بی دردی گرفته به شکل معناداری بیشتر از زنان زیر گروه های اول زای بدون هیچ گونه مداخله (005/0>p) و القاء شده (002/0=p) بود. میانگین مرحله فعال و مرحله دوم در زنان اول زای مورد مطالعه ما به شکل معناداری کمتر از زنان اول زای مورد مطالعه فریدمن بود (به ترتیب 87/3 در برابر 9/4 ساعت و 52 در برابر 57 دقیقه) اما مرحله رکود مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    الگوی پیشرفت زایمان در زنان اول زای فسا به شکل بارزی از منحنی فریدمن در دهه 1950 متفاوت است و به شکل سیگموئیدی نمی باشد و مهم ترین عامل مؤثر بر مدت زمان مرحله نهفته، زمان پذیرش بیماران می باشد.
    کلیدواژگان: الگوی پیشرفت، زایمان، زنان اول زا، مدل رگرسیون چند سطحی
  • ندا مهرداد، مهوش صلصالی، انوشیروان کاظم نژاد صفحات 20-30
    زمینه و هدف
    استفاده از نتایج تحقیق مقوله مهمی در پرستاری و راهی برای گسترش دانش و قدرت بخشیدن به حرفه پرستاری است. به کارگیری نتایج تحقیق در ارایه مراقبت رویکردی جدید در پرستاری ایران است که مفهوم نوظهور پرستاری مبتنی بر تحقیق را تداعی می نماید. این مطالعه با هدف تعیین گستره استفاده از نتایج تحقیقات در عملکرد بالینی پرستاران انجام گرفته است.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی است. در این مطالعه 375 نفر از پرستاران بالینی شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران با حداقل یک سال سابقه کاری در سال 1385به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شده و پرسشنامه خود اظهاری 5 بخشی را تکمیل کردند. گستره به کارگیری نتایج تحقیق بر اساس چهار ملاک استفاده از نتایج تحقیق در عملکرد بالینی شامل نگرش پرستاران نسبت به تحقیق و استفاده از نتایج آن، دانش مورد استفاده در انجام فعالیت های پرستاری، فعالیت های تحقیقی و مهارت های مربوط و میزان دسترسی پرستاران به امکانات اطلاع رسانی و کتابخانه ای، تعیین و در سه دسته گستره بالا، متوسط و پایین طبقه بندی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی نظیر فراوانی مطلق و نسبی و میانگین و آمار استنباطی نظیر آزمون کای دو در نرم افزار SPSS استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میزان استفاده از نتایج تحقیق در فعالیت های بالینی در 9/66% از پرستاران در سطح پایین و بقیه در سطح متوسط است و ارتباط مستقیم و معناداری بین متغیرهای سطح تحصیلات در پرستاری، رضایت از حرفه پرستاری و مهارت استفاده از زبان انگلیسی پرستاران مورد مطالعه با گستره استفاده از نتایج تحقیق وجود دارد.
    نتیجه گیری
    اکثر پرستاران مراقبت های پرستاری را بر اساس نتایج حاصل از تحقیق بنا نمی نهند. در حالی که ما در دنیایی به سر می بریم که سرعت تولید اطلاعات و دانش بسیار زیاد بوده و باید راه هایی را فرا گیریم که قادر باشیم سریعا و به طور مؤثر از یافته های تحقیق استفاده کنیم.
    کلیدواژگان: تحقیق، به کارگیری نتایج تحقیق، پرستار
  • شکوه ورعی*، ندا مهرداد، ناصر بحرانی صفحات 31-38
    زمینه و هدف

    شیردهی یکی از اثر بخش ترین رفتارهای پیشگیری از بیماری و ارتقای سلامت است که مادران دارای فرزند شیرخوار باید بدان عمل کنند. در تحقیقات بسیاری به شناسایی عوامل تاثیرگذار بر شیردهی و طول مدت آن پرداخته شده است. خودکارآمدی اعتقادی است که یک فرد به توانایی خود برای به انجام رساندن یک جریان کاری دارد. خودکارآمدی شیردهی اعتقاد مادر به توانایی خود برای شیردهی فرزندش است و یکی از متغیرهای قابل تعدیل، تاثیرگذار و بر جسته بر طول مدت شیردهی می باشد که کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط خودکارآمدی شیردهی و وضعیت شیردهی مادران انجام گرفته است.

    روش بررسی

    این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع طولی است. پرسشنامه سه قسمتی توسط 437 مادر مراجعه کننده به درمانگاه های پره ناتال بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1384 که در هفته 37 بارداری بوده و تصمیم به شیردهی داشتند تکمیل شد. در ماه اول و چهارم پس از زایمان پرسشنامه خودکارآمدی و وضعیت شیردهی آنان مجددا تکمیل گردید و ارتباط بین این دو سنجیده شد.

    یافته ها

    4/80% مادران در ماه اول پس از زایمان شیردهی انحصاری داشتند. ارتباط معناداری بین خودکارآمدی شیردهی قبل از زایمان و تصمیم به شیردهی وجود نداشت. هر چند که این ارتباط با طول مدت شیردهی در ماه اول و چهارم پس از زایمان معنادار بود. بدین ترتیب که مادران با خودکارآمدی بالا در مقایسه با مادران با خودکارآمدی پایین درصد شیردهی انحصاری و طول مدت شیردهی بیشتری داشتند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد خودکارآمدی شیردهی مادران ارتباط معناداری با وضعیت شیردهی دارد. این مقیاس نه تنها قادر به شناسایی مادران با خودکارآمدی شیردهی پایین است، بلکه اطلاعات مهمی را برای صاحبان حرف بهداشتی فراهم می کند تا اعتماد به نفس مادران جهت شیردهی افزایش یافته و در صورت روبه رو شدن با مشکل به شیردهی خود ادامه دهند.

    کلیدواژگان: خود کارآمدی، شیردهی، وضعیت شیردهی، مادران باردار، مادران شیرده
  • محمدعلی مروتی شریف آباد، حیدر ندریان، حسین سلیمانی صالح آبادی، سید سعید مظلومی محمودآباد، محسن عسگرشاهی صفحات 39-51
    زمینه و هدف
    آرتریت روماتوئید (RA) نوعی پلی آرتریت التهابی مزمن است که با دوره های التهاب در مفاصل شروع می شود و ممکن است با خستگی، کاهش وزن، اضطراب و افسردگی همراه باشد. این بیماری می تواند منجر به ناتوانی و مرگ و میر شود. عامل مهم در مدیریت موفق بیماری و کاهش ناتوانی، رفتارهای خود مراقبتی صحیح و مناسب می باشد. عوامل مستعدکننده خودمراقبتی مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی، یک طبقه از سه طبقه کلی عواملی است که مرحله چهارم الگوی پرسید یعنی تشخیص اکولوژیک و آموزشی را تشکیل می دهد و مقدم بر تغییر رفتار است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت عوامل مستعدکننده خودمراقبتی در بیماران مبتلا به RA و چگونگی ارتباط آن با رفتارهای خودمراقبتی بیماران، در شهر یزد انجام گرفته است.
    روش بررسی
    این مطالعه تحلیلی-مقطعی در مورد 181 نفر از بیماران مبتلا به RA مراجعه کننده به یک مطب پزشک متخصص روماتولوژی در شهر یزد که با استفاده از روش نمونه گیری آسان طی سه ماهه اول سال 1387 انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که عوامل مستعدکننده رفتارهای خودمراقبتی در بیماری آرتریت روماتوئید مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی را همراه با رفتارهای خودمراقبتی ارزیابی می نمود. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس و همچنین تحلیل رگرسیون در نرم افزار SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    آزمودنی ها به طور متوسط 3/62% نمره قابل اکتساب عوامل مستعدکننده را به دست آوردند که این میزان برای آگاهی 7/71%، نگرش 9/66% و خودکارآمدی 5/47% بود. همبستگی مثبت و معناداری بین رفتارهای خود مراقبتی و متغیرهای نگرش و خودکارآمدی، مشاهده شد ولی بین رفتارهای خودمراقبتی و آگاهی همبستگی معنادار دیده نشد. عوامل مستعدکننده در مجموع نیز همبستگی مثبت و معناداری با رفتارهای خودمراقبتی نشان داد (01/0p<). عوامل مستعدکننده، 3/39% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیش بینی نمود و از میان این عوامل، خودکارآمدی قوی ترین پیش بینی کننده (41/0=β) بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به توان بالای عوامل مستعدکننده و به خصوص خودکارآمدی در پیش بینی انجام رفتارهای خودمراقبتی و نیز پایین بودن سطح خودکارآمدی در این بیماران، در برنامه ریزی های آموزشی جهت ارتقای رفتارهای خودمراقبتی آن ها باید توجه بیشتری به تقویت عوامل مستعدکننده به خصوص خودکارآمدی بشود.
    کلیدواژگان: عوامل مستعدکننده، رفتارهای خودمراقبتی، آرتریت روماتوئید
  • اعظم جوکار، زینت محبی، سکینه گرمزنژاد، محبوبه شریفی صفحات 52-58
    زمینه و هدف
    عفونت ها عامل بزرگ ایجاد مرگ و میر و ناتوانی هستند. از جمله، عفونت های بیمارستانی که در خلال بستری شدن در بیمارستان و یا متعاقب آن ایجاد می شود. این نوع عفونت ها در طول درمان، از بیماری به بیمار دیگر، از وسایل، کارکنان و یا مراجعان سرایت می کند. شیوع این معضل 12-6% و در بعضی کشورهای در حال توسعه تا 65% تخمین زده شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر ضدعفونی با الکل ایزوپروپیل و الکل اتانول بر کاهش میزان آلودگی وسایل معاینه پزشکی انجام گرفته است.
    روش بررسی
    این مطالعه نیمه تجربی در بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج (سال 1385) انجام گرفته است. نمونه های لازم شامل گوشی پزشکی، دماسنج، لارنگوسکوپ، افتالموسکوپ (29 مورد) از بخش های اطفال و مراقبت های ویژه نوزادان انتخاب شد. در مرحله اول از روی وسایل معاینه نمونه برداری و سپس سطوح همان وسایل با الکل اتانول 70% ضدعفونی شد. بعد از ضدعفونی مجددا نمونه برداری انجام گرفت و نمونه های برای کشت به آزمایشگاه ارسال شد. در مرحله دوم به فاصله چهار هفته همین فرایند با استفاده از الکل ایزوپروپیل انجام گرفت و نتایج کشت دو مرحله با هم مقایسه شد.
    یافته ها
    در هر دو مرحله قبل از ضدعفونی میکروارگانیسم هایی مانند کلپسیلا، انتروباکتر، سودوموناس، اشرشیاکلای و استافیلوکوک بر روی وسایل وجود داشت. در مرحله اول بعد از ضدعفونی با الکل اتانول دو مورد کشت مثبت مشاهده شد (استافیلوکوک و اشرشیاکلای)، ولی در مرحله دوم بعد از ضدعفونی با الکل ایزوپروپیل، کشت مثبتی گزارش نگردید.
    نتیجه گیری
    به طور کلی نتیجه این مطالعه بر تاثیر بهتر الکل ایزوپروپیل دلالت دارد. شاید بتوان گفت چون برای تاثیر بهتر الکل اتانول به دما و زمان کافی نیاز است، با توجه به لزوم داشتن سرعت عمل در بخش های حساس، بهتر است از مواد با ویژگی تاثیر سریع و بدون نیاز به شرایط خاص استفاده شود که الکل ایزوپروپیل دارای این ویژگی ها است.:
    کلیدواژگان: مقایسه، تاثیر، الکل ایزوپروپیل، الکل اتانول، آلودگی، وسایل معاینه
  • ثریا نجاتی، نسرین رسول زاده، آفاق صدیقیانی صفحات 59-65
    زمینه و هدف
    بیماری استئوپروز، اپیدمی خاموش عصر حاضر است که با توجه به میزان ابتلای بسیار بالای زنان جامعه به این بیماری و عوارض ناشی از آن اهمیت زیادی دارد. مهم ترین نکته در مورد این بیماری قابل پیشگیری بودن آن است. جهت دست یابی به این هدف آموزش در سطح وسیع جامعه ضرورت دارد. هدف این پژوهش تعیین میزان تاثیر برنامه آموزشی پیشگیری از استئوپروز بر آگاهی و عملکرد دانش آموزان دختر دبیرستانی می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه، از نوع مداخله ای (نیمه تجربی) است. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستان های دولتی منطقه 6 آموزش و پرورش تهران و حجم نمونه 600 نفر (300 نفر به عنوان گروه آزمون و 300 نفر گروه شاهد) است که به روش تصادفی و خوشه ایانتخاب شدند. ابزار مطالعه پرسشنامه ای شامل سه بخش مشخصات جمعیت شناختی، سؤالات آگاهی و سؤالات عملکرد است. ابتدا پرسشنامه در میان دو گروه توزیع و تکمیل شد. آموزش طی دو جلسه به صورت سخنرانی و انجام ورزش انجام گرفت. در پایان جلسات آموزشی، کتابچه به گروه آزمون داده شد و پوسترهای تهیه شده در سطح دبیرستان های گروه آزمون نصب گردید. پس از دو هفته، پس آزمون از دو گروه آزمون و شاهد به عمل آمد (کتابچه آموزشی به گروه شاهد بعد از پس آزمون داده شد و پوسترهای تهیه شده در سطح دبیرستان های گروه شاهد نصب گردید). پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی (تی زوج و تی مستقل) در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میزان آگاهی و نحوه عملکرد دانش آموزان گروه آزمون و شاهد قبل از آموزش تفاوت آماری معنادار نداشت (به ترتیب 1=p و 769/0=p). پس از آموزش میانگین نمرات آگاهی و عملکرد دانش آموزان گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری (001/0p<) نشان داد.
    نتیجه گیری
    با توجه به تاثیر آموزش در ارتقای سطح آگاهی و نحوه عملکرد دانش آموزان در جهت پیشگیری از استئوپروز، می توان جهت افزایش تراکم استخوانی دانش آموزان از طریق ارایه آموزش برنامه ریزی کرد.
    کلیدواژگان: آموزش، پیشگیری، استئوپروز
  • شیرمحمد داودوند، نسرین الهی، محمدحسین حقیقی زاده صفحات 66-73
    زمینه و هدف
    بیماری انفارکتوس میوکارد یکی از شایع ترین علل مرگ و میر و ناخوشی در جهان امروز است و با توجه به علایم آزاردهنده، پیشگیری ثانویه از طریق انجام برنامه های بازتوانی قلبی با مشارکت پرستاران، یکی از بهترین روش های درمانی است. هدف ازاین پژوهش تعیین تاثیر برنامه های کوتاه مدت باز توانی قلبی بر سیر تظاهرات بالینی این بیماری است.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است. نمونه های پژوهش 66 بیمار (58 مرد و 8 زن) 65-40 ساله مبتلا به انفارکتوس میوکارد بودند که با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از بین تمام بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی شهر اهواز از مهر ماه 84 تا اردیبهشت 85، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمون (32نفر) و شاهد (34 نفر) تقسیم شدند. اطلاعات مربوط به تظاهرات بالینی به وسیله چک لیست از دو گروه جمع آوری شد. افراد گروه آزمون، پس از موفقیت در آزمون ورزش مقدماتی (دو هفته پس از انفارکتوس میوکارد)، برنامه بازتوانی 8 هفته ای را شروع نمودند. پس از پایان برنامه اطلاعات مربوط به تظاهرات بالینی از تمام بیماران جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون من ویتنی) در نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    با توجه به نتایج آزمون من ویتنی، بین حملات افزایش فشارخون (030/0=p)، درد قفسه صدری، تنگی نفس، خستگی، و تپش قلب (001/0p<) در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد کاهش معنادار ایجاد شده است.
    نتیجه گیری
    شرکت در برنامه بازتوانی قلبی، درد قفسه صدری، تنگی نفس، خستگی، حملات فشارخون و تپش قلب را در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد کاهش می دهد. بر این اساس می توان اجرای این برنامه را در بیماران یاد شده توصیه نمود.
    کلیدواژگان: بازتوانی قلبی، انفارکتوس میوکارد، تظاهرات بالینی
|
  • P. Rasooli , Hr Khankeh , M. Falahi Khoshknab , M. Rahgozar Pages 5-11
    Background and Aim
    The present research attempted to investigate the effect of time management training on work-life conflict among two hospital's nurses.Methods & Materials: In this randomized trial, we recruited all nurses of two public hospitals (n=106) in Hamadan and Tehran according to the inclusion criteria. We used balanced (permuted) block randomization for assigning the study sample into control (n=53) and intervention (n=47) groups. Six individuals did not participate in the study. Data were collected using two instruments: 1) work-family conflict scale; and 2) time management behaviors scale. For content validity, ten experts in the field of the study commented on the items. The reliability coefficients (Cronbach's alpha) for these scales were 0.86 and 0.75, respectively. All participants completed the questionnaires at baseline. The time management skills were taught in the intervention group for eight hours. One month later, all participants in two groups completed the questionnaires again.
    Results
    Considering the baseline characteristics, the groups were homogenous. Independent sample t-test indicated no significant differences between the two groups in all dimensions before the intervention (P>0.05). There was significant difference between two groups in the work-family conflict after the intervention (P<0.001). Also, the paired t-test showed significant difference in work-family conflict before and after the intervention in the intervention group (P<0.001).
    Conclusion
    According to our findings in the present research, time management training intervention had positive effect on work-family conflict among hospital nurses.
  • N. Mohammad Salehi , Hr Tabatabaee , M. Raoofi , A. Mohammad Beigi (Msc.). Pages 12-19
    Background and Aim
    Labor refers to a chain of physiologic events that allows a fetus to undertake its journey from the uterus to the outside. Friedman (1954) described a sigmoid pattern for labor. This study was carried out to compare the pattern of labor progression in nullipara women of Fasa with the Friedman's labor curve.Methods & Materials: This cross-sectional study was conducted among 619 nulliparous women aged 18-35 who had term delivery and had no serious disease. In order to data analysis, we used one way ANOVA for comparing the means, and fixed effect of regression models in reverse method for curves drawings.
    Results
    In all of the subgroups, effacement rate increased by increasing the cervical dilatation. Mean of dilatation rate was significantly higher in induced group than the other groups. Duration of the active phase was longer in the group that had sedation than the other two groups. Means of the duration of active phase and second stage were significantly lower in our study than the durations in the Freidman's study (P<0.001) (3.87 hours vs. 4.9 hours; and 52 minutes vs. 57 minutes, respectively). We did not observe the deceleration phase in our study.
    Conclusion
    The pattern of labor progression differed from the Freidman's curve and had not sigmoid shape. The most important factor in latent phase was the time of admission to the labor ward.
  • N. Mehrdad , M. Salsali , A. Kazemnejad . Pages 20-30
    Background and Objective
    Research utilization is an important way to extent the knowledge in nursing practice. It empowers the nursing profession. Research utilization is a new paradigm in Iran's nursing care. This study aimed to assess the extent of research utilization in nursing clinical practice in Tehran, Iran.Methods & Materials: This is a cross-sectional study. The clinical nurses with at least one year of work experience were selected through a multistage stratified sampling method. They completed a five-sectioned self-report questionnaire. The scores were categorized into high, intermediate, and low. Data were analyzed using descriptive statistics and Chi-Square test in SPSS.
    Results
    Findings revealed that the research utilization in 66.9% of the nurses was low. There was significant relationships between the extent of research utilization and the level of education, professional condition, clinical setting, research activities, work shift, job satisfaction, and English language skills.
    Conclusion
    The majority of nurse's practice is not according to the research findings. We need to find appropriate strategies to enable us to utilize the research findings.
  • Sh Varaei, N. Mehrdad, N. Bahrani (Msc.). Pages 31-38
    Background and Aim

    Breastfeeding is the most cost-effective, health-promoting, and disease-preventing activity that new mothers can perform. Many researches have focused on identifying factors that influence breastfeeding initiation and duration. An important and modifiable factor is the perceived self-efficacy of mothers for breast feedings. It refers to a mother's perceived ability to breastfeed her newborn; and is a dominant variable in the duration of breastfeeding. The purpose of this study was to assess the relationship between self-efficacy and breastfeeding.Methods & Materials: A descriptive, longitudinal, analytic approach was used in this study. The three-part questionnaire was administered to the eligible pregnant women (437 pregnant women) who were at least in 37 weeks of gestation and intended to breastfeed. They were then contacted again at one and four months postpartum to determine their infant's feeding level and method. The questionnaire was re-administered to the participants at that time.

    Results

    The results showed that 80.4 percent of participants had exclusive breastfeeding during one month. There was no significant relationship between antenatal breastfeeding self-efficacy and the breastfeeding. The self-efficacy was significantly related to breastfeeding outcomes at one month. Mothers with high self-efficacy were significantly more likely to breastfed their babies exclusively at one and four months postpartum than the mothers with low self-efficacy.

    Conclusion

    Maternal breastfeeding self-efficacy is significantly related to breastfeeding duration and level. Measuring breastfeeding self-efficacy not only identifies high risk mothers, but also provides important information to health care providers in providing support to new mothers.

  • M. Morowatisharifabad , H. Nadrian , H. Soleimani Salehabadi , Ss Mazloomy Mahmoodabad , M. Asgarshahi . Pages 39-51
    Background and Aim
    Self-care activity is a key factor in managing Rheumatoid Arthritis (RA) in order to reduce disability caused by the disease. Predisposing factors including knowledge, attitude, and self-efficacy are introduced as determinants of self-care behaviors in the forth phase of PRECEDE model, i.e., ecological and educational assessment. This study aimed to assess the relationship between the predisposing factors and self-care behaviors in patients with RA in Yazd, Iran.Methods & Materials: In this cross-sectional study, a convenience sampling was used to recruit 181 outpatients with RA referred to a rheumatology clinic in Yazd, Iran. Data were collected by conducting interviews with the participants using a survey questionnaire included knowledge, attitude, and self-efficacy, as predisposing factors; and self-care behaviors items. Reliability and validity of the instruments were examined and approved. The statistical tests included bivariate correlations, Mann-Whitney U test, and linear regression.
    Results
    Knowledge, attitude, and self-efficacy scores were 71.7%, 66.9%, and 47.5%, respectively. The total predisposing factors score was 62.3%. There was a significant positive correlation between the self-care behaviors with attitude and self-efficacy. However, there was no significant correlation between the patient's knowledge and self-care behaviors. Totally, the measures explained 39.3% of total self-care behaviors variance within which the self-efficacy was the strongest predictor (β=0.41).
    Conclusion
    Regarding the high power of predisposing factors, especially self-efficacy, in predicting self-care behaviors; and the low scores of self-efficacy, health promotion planners should pay more attention to predisposing factors of self-care behaviors especially the self-efficacy in designing health promotion programs.
  • A. Jokar(Msc.), Z. Mohebi , S. Garmaznejad(Msc.), M. Sharifi Pages 52-58
    Background and Aim
    Hospital infections are still one of the main causes of death. These infections may be transferred from one patient to another or through medical devices. The prevalence of hospital-acquired infection is 6%-12%. This rate increases to about 65% in some underdeveloped countries. The goal of this study was to compare the efficacy of Isopropyl alcohol and Ethanol in disinfection in pediatrics ward and neonatal intensive care unit.Methods & Materials: In this trial, 116 specimens were collected from medical devices before and after disinfecting with Isopropyl alcohol and Ethanol. In order to assess the exact effect of these two disinfectants, some of the medical devices were exposed directly to microorganism colonies and then were disinfected using Isopropyl alcohol or Ethanol. Samples were cultured on Petri dishes.
    Results
    The results of cultured specimens before disinfection showed that some microorganisms such as Staphylococcus, Escherichia-Coli (E. coli), Pseudomonas, and Enterobacter were grown on medical devices. After disinfection, only two microorganisms grew (staphylococcus and Escherichia-Coli) on devices that were disinfected with Ethanol; and there were no growth on the devices that were disinfected with Isopropyl alcohol.
    Conclusion
    The results of the study showed that the Isopropyl Alcohol is more effective in disinfecting than the Ethanol. Since the Ethanol needs more time and specific procedures to act, it should be better to use disinfectants like Isopropyl Alcohol that acts faster and simpler.
  • S. Nejati(Msc.), N. Rasoulzadeh , A. Sedighiyani Pages 59-65
    Background and Aim
    Osteoporosis is a silent and preventable disease that mostly affects women. Osteoporosis prevention requires enhancing knowledge and awareness of students. The purpose of this study was to assess the effectiveness of education on prevention of osteoporosis among high school female students in the sixth distinct of Tehran.Methods & Materials: In this randomized controlled trial, 600 students were selected using cluster sampling method. Data were gathered using a three-part questionnaire including demographic, knowledge, and practice items. After the baseline measurement, the students were randomly allocated into intervention and control groups. Two educational sessions were held for the intervention group. At the end of the sessions, educational booklets were distributed among the students. The educational strategies included giving lectures, and practicing physical exercises. After two weeks, the participants completed the questionnaires again. The educational classes were held for the control group after the last measurements.
    Results
    Data analysis showed that the mean of knowledge score and the participant's practice were significantly different between two groups after the intervention (P<0.001).
    Conclusion
    Regarding the effect of education on enhancing student's awareness and practice about osteoporosis prevention, designing educational programs could be beneficial.
  • Sh Davoodvand , N. Elahi , M. Haghighizadeh Pages 66-73
    Background and Aim
    Cardiac rehabilitation is one of the most effective ways of secondary prevention in patients with myocardial infarction manifestations. This study aimed to assess the effectiveness of cardiac rehabilitation on clinical manifestations of myocardial infarction in post-MI patients.Methods & Materials: In this interventional study, 66 patients (58 males and eight females) with myocardial infarction who were hospitalized in public hospitals of Ahwaz were selected using purposeful sampling. The participants were randomly allocated into intervention and control groups. Data was collected using a self-structured valid and reliable instrument. The intervention group participated in an 8-week cardiac rehabilitation program. Data on the clinical manifestations were collected eight weeks later. Data were analyzed in SPSS.
    Results
    The results showed that there was significant differences between two groups in hypertension crisis (P=0.03), chest pain, dyspnea, fatigue and palpitation after the cardiac rehabilitation (P<0.001).
    Conclusion
    Cardiac rehabilitation program decreased the clinical manifestations of myocardial infarction in post-MI patients. It is recommended to perform this procedure in the post-MI patients.